دولت یار

منظومه انتخاباتیه

شیخ

به نام خداوند شیخ کبیر

و ایضا خداوند طفل صغیر

خداوند آب خنک آب جوش

خداوند عبدالکریم سروش

خداوند تنظیم نرخ برنج

خدای اوباما، خداوند change

خداوند اشک و خداوند آه

خداوند کرباسچی بی گناه

خداوند چُرت و خداوند خواب

خداوند سهم من از انقلاب

خداوند شهرام و آن پول مفت

خدای رقیبان گردن کلفت

خداوند طوفان و احزاب باد

خداوند روزنامه اعتماد

خداوند باران خداوند برف

خداوند نحو و خداوند صرف

خداوند برنامه های خفن

خداوند هر رای هفتاد تومن!

خدای کدیور خدای عطا

خداوند روشنگر رهنما.

سرلشکر

به نام خداوند جنگ وجهاد

وحتی مهم تر از آن اقتصاد

خدایی که برنامه را آفرید

خدای فرآیندهای جدید

خداوند سربازی مختصر

خداوند آراء بی دردسر

منم چاره مشکل مملکت

که تشخیص دادم چنین مصلحت

شده بخت و اقبال همسایه ام

که من کاشف دولت سایه ام

و طراح چندین تز عالی ام

که قائل به ملک فدرالی ام

جماعت بدانید از او سرم

که هم دکترم هم سرلشکرم.

پیکاسو

به نام خداوند عشق و هنر

خدای قلم مو، خداوند پر

خدای زغال و خدای بلال

پدیدآور سورئال و رئال

خداوند جیرجیرک و زنجره

خداوند طراحی آبستره

خداوند چای و خداوند قند

خداوند موی سیاه و بلند

خداوند سیر و خدای پیاز

خداوند صبر و سکوت دراز

منم وارث ونگوگ و پیکاسو

پسرخوانده کانت و ژان ژاک روسو

چنان کرده ام بیست سالی سکوت

که روی لبم تار زد عنکبوت

رسیدست جان برلب این بیست سال

کنون از رقیبان بگیرم مجال

سیاست مرا عین نقاشی است

که بر گردنم دین نقاشی است

من از پرسپکتیو دم می زنم

در این ملک نقاش باشی منم

جماعت منم سید "هاشمی"

منم وارث خلعت خاتمی

به سر دارم ای دوست آمال سبز

شفا می دهد خلق را شال سبز

مرا کاسه صبر لبریز شد

سرانجام این قیافه "چیز" شد.